دکتر ریچارد مکارنس در انتهای کتاب خود با عنوان شگفتی های درمان با خوراک حاصل گفتگوی خود با تنی چند از پزشکانی که به کمک غذا به جنگ بیماری ها رفته و نتایج حاصله را بدست داده است. وی در ملاقاتی که با دکتر دالندسون داشته سوالهایی را مطرح و پاسخ هایی را دریافت داشته که عیناً در ذیل می آید:
س: چه شد که شما برای اولین بار به فکر افتاده اید که کتاب خودتان به نام داروی شفا بخش را بنویسید؟
پ: من بیمارهایی داشتم که از ناراحتی قلبی رنج می بردند، چاق بودند و کوتاه تنفس می کردند، پاهایشان ورم کرده بود ( که آن را خیز می گوییم) و نمی توانستند وزن خود را کم کنند. من آنها را به مدت یک سال تحت درمان گرفتم، رژیم غذایی کم کالری را اجرا کردم نتیجه بسیار بد بود. در پایان آن سال وزن هیچکدام کم نشده بود، تنفس آنها کوتاه بود و نفس نفس میزدند، ورم پاهایشان هم تغییری نکرده بود. تصمیم گرفتم روش دیگری را امتحان کنم. به موزه آمریکا رفتم، موزه تاریخ طبیعی، با متصدی آن صحبت کردم و از او پرسیدم که دندانهای آدم ها در آن دوره های قبل چه وضعی داشته است، خودتان که می دانید که همه سلول های بدن ما ابتدا کیفیت مشابه دارند و بعد از آنکه در رحم مادر به تکامل می رسد این سلولها هم اختصاصی می شوند و هر دسته وظیفه جداگانه ای بعهده می گیرند و بافت های بدن را تشکیل می دهند. حالا اگر ما بتوانیم بهترین غذاهایی را پیدا کنیم که خوردن آنها از کرم خوردن دندان و سوراخ شدنش جلوگیری کند به معنی آنست که بهترین غذا برای معده را هم پیدا کرده ایم، بهترین غذا برای قلب را پیدا کرده ایم و بهترین غذا برای مغز، کبد، کلیه ها و همه اندام ها و سلول های بدن را.... ب برای همین بود که از آن متصدی پرسیدم دندانهای آدم های قدیمی چه وضعی داشته است. در آن جا جمجمه یکی از اسکیموها را نشانم دادند، از زیر خاک بیرون آورده بودند، می دانیم که اسکیموهای قدیم غیر از گوشت گوزن و شیر ماهی، غذای دیگری نمی خورده اند. این نوع گوشت ها چرب است و من دیدم که دندانهای آن جمجمه کاملاً سالم بود و تعجب کردم.
از موزه تاریخ طبیعی بیرون آمدم و فهمیدم علت سالم ماندن بدن انسان را باید در مصرف غذاهایی دید که به آن عادت کرده اند، غذاهای اولیه ای که نیاکان ما نیز به آن عادت داشتند. تصمیم گرفتم که رژیم بیمارهایم را بر مبنای همان غذای اولیه قرار بدهم و یقین داشتم که با این روش خواهم توانست چاق ها را درمان کنم و آنها را از خطر حمله قلبی حفظ نمایم.
س: چه مدت طول کشید که شما به این نتیجه رسیدید و روش درمانی بیمار های تان را بر این اساس قرار دادید؟
پ: خوب باید بگویم که در آن روزها از این موضوع نگران بودیم که مصرف زیاد گوشت باعث ایجاد حالت اسیدوز در بردن می شود و محیط داخلی بدن را اسیدی می کند( حالا این حالت را کتوزی یا ستوزی می گویند) چرا که مقدار زیادی مواد اسیدی در گوشت ها وجود دارد و برای آنکه این مواد اسیدی در بدن بی اثر شوند باید مقداری نشاسته به بیمار داده شود. این موضوع ما را می ترساند، اما امیدوار بودم که نتیجه مفیسدی به دست بیاید، این بود که بیمارهایی قلبی را با همین روش تحت درمان گرفتم، از آنها خواستم که فقط گوشت تازه مصرف کنند، بدون نمک، مقداری هم سیب زمینی بخورند که باعث خنثی شدن مواد اسیدی شود. قهوه غلیظ را هم اجازه داشتند مصرف کنند. بعد از یک ماه دیدم که نتیجه بسیار امیدوار کننده بود. هر کدامشان5/3 کیلو گرم لاغر شده بودند. اما چند نفری هم بودند که وزنشان تغییر نکرده بود. این موضوع ما را نگران کرد....
فکر کردیم بهتر است سیب زمینی را از غذایشان حذف کنیم و تنها گوشت و قهوه به آنها بدهیم. در اینجا بود که یک مطلب بسیار مهم و با ارزش برای مان روشن شد. فهمیدیم که این اشخاص می تواند با مصرف گوشت تازه و قهوه، بدون هیچ چیز دیگر بخوبی زندگی کنند. روزی سه وعده برایشان کافی بود، با این روش هفته ای 5/1کیلو گرم وزن کم می کردند. برای کم کردن وزن هـــــمین 5/1 کیلو کافی است و نباید با سرعت بیشتری وزن خود را کم کنید. پوست تان چروک می افتد.
با تجربه هایی که بدست آورده ایم عقیده دارم که آرد، از هر غله ای که باشد، عامل اصلی افزایش وزن است و مردم را چاق می کند و همین ارد است که در غذای بسیاری از مردم وجود دارد. در این جا به یاد داشته باشید که فقط20 درصد مردم می توانند انواع غذاها و خوراک ها را مصرف کنند و دارای وزن طبیعی هم باشند، تندرست و خوش اندام باقی بمانند و سالها بدون احساس کمبود یا ابتلاء به فشار خون به زندگی ادامه دهند، اما هشتاد درصد آنها وضع دیگری دارند. بسیاری از این جمعیت انبوه با خوردن نان یا هر غله دیگری بتدریج چاق می شوند و نشانه های حساسیت در آنها بروز می کند و بیمار می شوند.
س: اقای دکتر، ایا بعد از آنکه این دسته از بیمارها را به این روش درمان کردید، به این فکر افتادید که دوباره آنها را به خوردن نان تشویق کنید تا معلوم شود که دوباره به همان حالت قبلی دچار می شوند یا نه؟
پ: بله، این کار را کردیم ولی هر بار متوجه شدیم که نمی توانند رژیم غرایی قبلی شان را از سر بگیرند. هر بار که مقداری نان یا آرد، به صورتهای مختلف به آنها می دادیم چاق شدند و ناراحتی ها دوباره بروز کرد.
موقعی که وزن این اشخاص را کم می کنید و به حال طبیعی بر می گردانید باید بتوانید ثابت کنید که وزن آنها به همان حال می ماند، این موضوع بسیار هم است. باید بتوانید آنها را لاغر نگه بدارید بطوری که اجازه داشته باشند چهار نوع غذا همراه با نمک یا سیب زمینی همراه با کره، میوه خام و قهوه روزی سه وعده به این اشخاص داده شود، افزایش وزن پیدا نشود.
س: اقای دکتر، این طور که می گوید، برای این نوع غذاها مقدار معینی در نظر نمی گیرید، ایا می توان بدون تعیین مقدار اجازه داد آن را مصرف کنند؟
پ: بله، نگران نباشید با مصرف آن چه گفیتم وزنشان بالا نخواهد رفت، نگران نباشید.
س: در طول چهل سالی که شما این روش را به کار برده اید چند نفر از این نوع بیمارها را درمان کرده اید؟
پ: در حدود هفده هزار نفر را. حالا هم در حدود هزار و پانصر نفر از این نوع بیمارها را زیر نظر دارم. بین پنج ساله تا چهل ساله، رژیم غذایی آنها را همانگونه که گفتم معین کرده ام و امیدوارم بزودی تندرستی خود را پیدا کنند.
س: من نیز به عنوان یک پزشک این روش را تائید می کنم، نام این رژیم غذایی را رژیم پارینه سنگی(عصر حجر) گذاشته ام، همانست که رژیم پیش از غله نام دارد، نظر شما چیست؟
پ: بله، راست است. فکر می کنم از دوره ای که انسان به این رژیم غذایی عادت کرده بود، شش هزار سالی می گذرد و جالا چهل سالی است که انسان به همان روش تغذیه بازگشته است، به نظر من چهل سالی است که دانشمندان فهمیده اند، مصرف غله و آرد در هشتاد درصد مردم باعث چاق شدن و بیماری می شود.
س: آیا به مراجعین خودتان دستور می دهید که از مصرف مواد قندی و شیرین نظیر شکلات، قند و غیره خوددداری کنند؟
پ: یادم می اید که شما خودتان هم یکی از این نوع بیمارها را زیر نظر داشتید و او را درمان کردید، از همان موقع و با توجه به روشی که شما در پیش گرفته بودید تصمیم گرفتم به بیمارها توصیه کنم از خوردن نان خودداری کند، از قند و شیرینی پرهیز کنند تا دچار چاقی و فشار خون و حساسیت نشوند.
دکترمکارنس در ادامه مینویسد:
«این موضع بسیار مهم که مصرف بعضی مواد غذایی و چاشنی ها می تواند باعث بروز حساسیت در مردم شود در میان پزشکان و روان پزشکان جهان طرفداران بسیارپیدا کرده است. روان پزشکان می گویند که این نوع مواد باعث بروز بیماری شیزوفرنی می شود. واژه شیزوفرنی برای نخستین بار از سوی یک روانپزشک آلمانی ـ سوییسی به نام دکتر یوجین بلولر و در سشال 1911 به کار برده شده است. این واژه به معنی ذهن شکافته است. این واژه از سوی همه روانپزشکان جهان به جای نام قبلی آن پذیرفته شده است. علت اصلی آن هنوز به خوبی معلوم نشده است، بیماری تاسف آوری است، چرا که جوانها را بیش تر مبتلا می کند. این، یک بیماری است، آن که شیزوفرنی دارد از تماس با دیگران خودداری می کند، از حقایق و واقعیت ها گریزان است، افکار و اندیشه ها و اوهام عجیب و غریب به ذهن او رسوخ می کند واین اندیشه ها در احساس ها و رفتار و کردارش تاثیر می گذارد. بین احساس ها و اندیشه های او سازگاری وجود ندارد، اگر این بیمارها درد شدیدی در خودشان احساس کنند در موقع توضیح دادن آن به قهقهه می خندند، رفتارهای فریب کارانه و ناپسند از آنها سر میزند، دچار هذیان گویی می شوند و چرند و پرند سر هم می کنند، صداهایی را می شنوند که ما نمی توانیم بشنویم ؛ اما این صداها فقط اوهام و خیال پردازی آنها است. بعضی از آنها به این صدا جواب می دهند و با خودشان ـ با آن صداـ گفت و گو می کنند و به آن جواب می دهند.
بیماری شیزوفرنی در میان 85/.% تا 1/2 درصد از مردم دیده می شود و معلوم نیست که چرا آمار مبتلایان هنوز کم است. نخستین مقاله ای که در باره این بیماری به چاپ رسیده نوشته دکتر کورتیس دوهان بوده است. دکتر دوهان به این نتیجه رسیده است که این بیماری در میان مردم کشورهای اشغال شده در جنگ جهانی دوم کمتر دیده می شده، اما بعد از آن، گسترش بیشتری داشته است و این در موقعی بوده که قحطی ها از میان رفته و مردم به مواد غذایی کافی و مناسب دسترسی داشته اند. نکته شگفتاوری است، انباشتن معده و پرخوری پیامدهای ناگواری دارد، دکتر دوهان از این موضوع تعجب کرده بود که چگونه ممکن است کمبود گندم و غله در طول جریان جنگ دوم در زندگی مردن تاثیر گذاشته باشد، آن هم تاثیر مثبت و مفید!! دکتر دوهان برای پاسخ به این پرسش به روش منطقی و خردمندانه ای رفتار کرد: بیمارهای شیزوفرنی را به دو گروه تقسیم کرد، یک دسته را از مصرف گندم و غله ها منع کرد و به دسته دوم از غذاهای معمولی بیمارستان که مقدار زیادی نشاسته داشت می خورانید. به هیچ یک از این دو گروه دارویی داده نمی شد تا نتیجه ای که از این روش به دست بیاید واضح و روشن باشد.
چیزی نگذشت که در رفتار یکی از گروه ها نسبت به گروه دیگر تغییر آشکاری پیدا شد یعنی: آن گروهی که از مصرف نان و آرد غله ها منع شده بودند بهبودی نسبی پیدا کردند، از آن حالت گوشه گیری شدید و قهر کردن بیرون آمدند، به دیگران روی خوش نشان دادند ، افکار و اندیشه های پراکنده نبود، حرف های عاقلانه و معنی دار میزدند و آران به نظر میرسیدند و بعضی از آنها که تا آن موقع بدون نگهبان گذاشته نمی شدند تا به خودشان و دیگران صدمه ای نزنند تا آن مرحله از بهبود پیش رفته بودند که که ممکن بود به آنها اجازه داده شود به منزل برگردند یه به سر کارشان بروند.دوم که همچنان از نان و آرد تغذیه کرده بودند به همان حال نگران کننده باقی ماندند، حرف های پرت و پلا، خیالهای سرگردان، وهم و گمان های بی سرو ته، گوشه گیری ، غرواند، تلخی و ترشرویی... از سر و رویشان می بارید.
بعد از این تجربه، دکتر دوهان به این نتیجه رسید که بسیاری از آنها که به این بیماری روانی خطرناک گرفتار شده اند، ریشه بیماری آنها را باید در مواد شیمیایی زیان آوری جست که همراه مواد غذایی به بدن آنها میرسد، بیشتر این مواد در گندم وجود دارند که بعد از جذب شدن به گردش خون میروند، سپس به مغز میرسند و این نوع بیماری ها را ایجاد می کنند.
دکتر دوهان از این کشف هیجان انگیز، شگفت زده شد و تصمیم گرفت بررسی ها و پژوهش های خود را به روش دیگری ادامه بدهد، این بار، مشکل بیماری شیزوفرنی را با مسئله عدم مقاومت بدن در برابر مصرف گندم مقایسه کرد. بیماری ورم روده یکی از این نوع بیماریهایی است که ریشه در مصرف گندم دارد، در میان کودکان فراوان است و باعث درد شکم و شکم روش (اسهال) می شود. این بیماری اولین بار از سوی دکتر ساموئل گی شناخته شده است.
سالها بود که پزشکان در جستجوی علت آن بودند و نمی یافتند تا آنکه دسته بزرگی از پزشکان در طول جنگ جهانی دوم تصمیم گرفتند علت بروز آن را کشف کنند و این کار را با حذف گندم از رژیم غذایی افراد معینی شروع کردند، این شیوه نتایج شادی بخش در پی داشت و به آن جا رسید که یکی از پزشکان آلمانی به نام دکتر و.ک.دیک به راز آن دست پیدا کرد و پایان نامه دکترای خود را در باره همین بیماری نوشت.
دکتر دیک به یک راز بزرگ پی برده بود، کشف این راز می توانست زندگی بسیاری از خانواده ها در سراسر جهان را شیرین کند. او به این نتیجه رسید که آن چه در گندم وجود دارد و باعث درد شکم و روده کودکان می شود، نشاسته موجود در گندم نیست بلکه یک ماده پروتئینی است و نام این پروتئین گلوتن است. بله گلوتن ، ماده ای با این همه پیامدهای تلخ و ناگوار... پژوهنده های دیگر هم به این نتیجه رسیدند که گلوتن موجود در انواع جوها نیز می تواند باعث این بیماری شود. از آن پس بود که رژیم غذایی بدون گلوتن یا بدون جو و گندم از سوی پزشکان مورد توجه قرار گرفت و اکنون نیز برای درمان این بیماران پیشنهاد می شود.
شواهد و دلایلی که دکتر دوهان را به رابطه بین شیزوفرنی و بیماروی ورم روده راهنمایی کرد اینها بودند:
1ـ تاریخچه زندگی بیمارهای شیزوفرنی نشان داد که بیشتر آنها در دوران کودکی به بیماری ورم روده [البته در متن کتاب ورم معده بود که به نظر اشتباه تایپی باشد] دچار بوده اند.
2ـ بیمارهای ورم روده به نسبت بیشتر از دیگران به بیماری های ذهنی ـ روانی مبتلا شده اند.
3ـ اگر ماده گلوتن را که در گندم و جو فراوان است به کودکان و بزرگسالان مبتلا به ورم روده بدهند در رفتار و کردار آنها تغییرهای غیر طبیعی دیده خواهد شد و اگر گلوتن را از رژیم غذایی آنها حذف کنند رفتارشان به روال عادی بر می گردد.
4ـ در بیمارانی که هم به شیزوفرنی و هم به ورم روده دچار هستند اگر یکی از این بیماری ها شدت پیدا کند آن دیگری هم شدید خواهد شد.
5ـ این بیماری ها، هر دو، وراثتی هستند و اگر در یکی از والدین یا هر دو دیده شود باید انتظار داشت که در بستگان یا فرزندان آنها هم پیدا شود. یک میراث شوم است.
بررسی دکتر دوهان به این روش بود که بیمارهایی را که اولین حمله شیزوفرنی در آنها دیده شده بود با دادن رژیم غذایی بدون گندم ( بدون گلوتن) تحت درمان قرار داد و پیشرفت بهبودی آنها را با بیمارهایی که گندم مصرف می کردند مقایسه کرد. نتیجه: آنهایی که گندم مصرف نمی کردند بهبود بیشتری داشتند. این یافته ها و نتیجه ها را روان پزشکان طراز اول جهانی هم پذیرفته اند و من در اینجا از شما خواننده محترم می خواهم به مطالبی که در باره همین بیماری ورم روده که پیش از این آورده ام برگردید که در آنجا یاد آور شدم که شیر گاو، یک غذایی آلرژی زا است و حساسیت می آورد. اما همین غذا هر روز به مصرف میلیونها نفر میرسد، این یک غذای نو آشنا برای انسان است چرا که غذای اصلی انسان از میلیونها سال پیش، همان گوشت، چربی و آب بوده است.
در تاریخچه مربوط به روش تغذیه انسان می بینیم که مصرف شیر گاو را پیش از از مصرف نان شروع کرده چرا که نان پختن را بعد از آن یاد گرفته است، به همین علت است که حساسیت مربوط به مصرف نان بعد از حسایت به شیر گاو پیدا شده است. همین واقعیت نشان می دهد که حساسیت در برابر شیر گاو باید گسترده تر از حساسیت از مصرف نان باشد ، و همین طور هم هست و از طرف پژوهشگران هم مورد بررسی بیشتری قرار گرفته است.
دنباله این تاریخچه را باید در این سال های پایانی سده بیستم میلادی پیگیری کرد، که از چند دهه پیش، بسیاری از پزشکان مقاله های پژوهشی ـ علمی خود را به موضوع حساسیت انسان به شیر گاو اختصاص داده اند و پیدایش ورم روده را ناشی از خوردن شیر گاو دانسته اندو از سوی دیگر به این نتیجه رسیده اند که علاوه بر اینها ثابت کرده اند که نوشیدن شیر می تواند باعث پیدایش بیناری هایی وخیم و خطرنام در میان جوانان نیز بشود. گروه زیادی از پزشکان بر این باورند که بیماری ورم روده را تنها می توان با عمل جراحی درمان کرد، اما اگر چنین عملی بر روی این بیمارها انجام شود این خطر وجود دارد که آنها را از نظر روانی ـ ذهنی به دشواری های دیگر اندازد....
من خود، مدت ها با بیمارانی که التهاب روده آزارشان می داده سر و کار داشته ام، در همین کتاب نیز بخش بزرگی را به همین بیماری اختصاص اداه ام...
فراوانند پزشکانی که معتقدند این بیماری بر نیروی ذهنی ، فکری و روانی انسان تاثیر ناخواسته می گذارد، باعث ایجاد تغییر در رفتار، گفتار، نوشتار و روابط او با انسانهای دیگر می شود. پژوهشگرانی نظیر دکتر راوه، آندرسشون و ترولوف یاد آوری می کنند که همه بیماران مبتلا به ورم روده به نارسایی های روانی هم گرفتنار بوده اند که آشکارترین آنها بیماری شیزوفرنی است که ریشه آن را باید در گلوتن جست و جو کرد و این ماده خود را دانه های بی شمار گندم و جو پنهان کرده است....»
منبع:شگفتی های درمان با خوراک، دکتر ریچارد مکارنس، ترجمه و تالیف: مسعود فلاحی ـ سید احمد پناهی