تنور
چرا به خوشید در اصطلاح سمبلیک کوره، تنور و امثال آن گفته میشود؟ شاید زیباترین مصادیق آن در شعر نظامی یافت گردد:
دگر روزی که خوان لاجوردی گرفتی از تنور صبح زردی(ثروتیان،1392:346)
گرچه دکتر ثروتیان معتقد است که «زردی» در این بیت استعاره برای خورشید است و آورده: « ظاهراً زردی نوعی نان روغنی دایره ای شکل بوده و نمادی برای خورشید» (نظامی،717:1392) ، اما نشان خواهیم داد که در این بیت «تنور» نماد خورشید خواهد بود و در واقع خورشید تنوری است که جایگاه آتش آسمانی است، آتشی که زندگی و ولادت مجدد را به انسان ارزانی میدارد.
برای تائید این سخن ابتدا بسراغ برخی دیگر از مویدهای خود نظامی میرویم. وی در جایی دیگر تنور را دقیقاً برابر با خورشید معرفی کرده است. در جائیکه مهین بانو را در مقام نصیحت و موعظه می بینیم. وی خطاب به شیرین در برخورد با خسرو ضمن تشبیه خسرو به خورشید آورده:
چنان زی با رخ خورشید نورش که پیش از نان نیفتی در تنورش(نظامی222:1392)
این نگرش در آثار دیگر حکمای ایرانی نیز مشهود است. مثلاً خاقانی به صراحت خورشید را با برخی از عبارات و باورهای باستانی ستوده است از جمله اینکه خورشید چشم آسمان و نگهبان هستی از آلودگی و نیز فراهم آورنده رزق عموم است:
ای دیده چرخ و دیدبان هم طباخ زمین و آسمان هم (خاقانی،173:2537)
وی در جایی دیگر می سراید:
چو در تنور شرق پزد نان گرم چرخ آواز روزه بر همه اعضا برآورم (خاقانی،186:1362)
مولوی نیز بزیبایی بر رازقیت خورشید صحه گذاشته و فرموده است:
آفتاب از امر حق طباخ ماست ابلهی باشد که گوییم او خداست(مولوی)
یکی دیگر از صفاتی که به خورشید نسبت داده میشد صفت جوان سازی و جاودان سازی بود. از اینرو این کوره یا تنور جوان ساز آسمانی (خورشید) سپس تر به چشمه آب مبدل شد. :« بعد ها و خاصه در سوئد ، آسیاب یا آبِ چاه جوانی بخش، جایگزین تنور شده است(بایار،52).« ادمن معتقد است که افسانه های آتش، چه آتش تنور و چه آتش کوره اهنگر افسانه های مسیحی است، که در آنها قدیسی، غالباً پطرس قدیس و یا حضرت مسیح » (بایار،50:1387)است که در واقع نقش آهنگر را دارد. « در اساطیر شمال اروپا، و در حماسه فنلاندیان، خالق عالم، آهنگر آسمان است.» (بایار،52:1387) «آهنگر بنابر این افسانه ها، همسو با روایات و سنن مسیحی، این خصلت باز آفرینی و تجدید خلق را عیان می سازند.» (همان)
بعبارتی می توان در رمز پردازی «جوان شدگی»، کوره جوان سازی یا «چشمه جوان ساز» را نمادی از خورشید دانست که بر اساسی با صندوق عهد یهود نیز باز آفرینی شده است. در واقع در اینجا می توان این پرسش را مطرح نمود که:« آیا صندوقی که یهود ، الواح شرایع خود را در آن می گذاشتند، به معنای حقیقی ، همان تنور(athanor) اسرار آمیزی که جایگاه آتش آسمانی است، نیست؟ این کانون، اجاق یا تنور جاودانی ایست که باید در آن آتش، تا مراحل کمال یابی اکسیر، بی وقفه بسوزد....این کوره فلسفی ، مقر آتش اسرار آمیز، مشیمه زهدانِ اجاق کانون مرکزی که همه قوای مکتوم، در آن به خواب رفته اند و به زودی آزاد خواهند شد، با ظرف یا جام مقدس گرال که نمایشگر والاترین سرّ جوانمردی عرفانی است، بی شباهت نیست. فولکانلی خاطر نشان ساخته که گرال، حجابِ « آتش خلاق، خدای مستور(dues absconditus) در کلمه I.N.R.I است. (بایار،156:1387)
از سوی دیگر میدانیم که خورشید در اساطیر ودایی همانگونه که جهان را سیراب میسازد، در آخرالزمان مسئولیت نابودی آنرا نیز بر عهده خواهد داشت.
در داستان طوفان نوح قرآن می فرماید:« حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّور» هود/40 یعنی هنگامی که امر ما رسید (یعنی هنگام عذاب قوم نوح گردید) و تنور فوران کرد.
در اینکه این تنور چه بوده و در کجا قرار داشته در بین مفسران بحث فراوان است که غالباً مفسران شیعی قائلند که اولین طلیعه طوفان از درون تنور پیرزنی که اهل کوفه بود دیده شد. همچنین گفته می شود که این تنور از زمان حضرت آدم بود و متعلق به حوا بود که به ارث به خود نوح رسیده شده بود . و نیز گفته شده که :« آن تنورى بود از سنگ در مسجد کوفه و حوّا در آن نان پختى، و به ارث به نوح رسیدى. در حینى که شعلهور بودى، ناگاه آب جوشیدى.و از این قبیل موارد که بسیار است.
اما آنچه که مد نظر ماست روایتی است که از امیر مومنان رسیده است که در این خصوص فرمود:
اما والله ما هو تنور الخبز ثم أومى بیده إلى الشمس فقال : طلوعها
یعنی« والله مراد از تنور، تنور نان پزی [معمولی] نیست، سپس با دستش بسوی خورشید اشاره کرد و گفت مراد طلوع آن است.
البته در واقع مراد امام از این حدیث خود خورشید است که همان تنور است و احتمال درست نقل شدن آن از سوی راوی نیز محتمل است.
از سوی دیگر میدانیم که در اندیشه های ایرانی خورشید مرز بین عالم مادی و ملکوت بود، یعنی با گذر از خورشید بود که پرتوها و اجرام ملکوتی نمایان میشد. در داستان غربه الغربیه شیخ اشراق که در واقع نمودی از بازگشت روح به جهان سابق و ملکوتی اوست، سهروردی از فوران تنور در پایان راه بازگشت روح دم میزند:
« و چون مسافت بریده شد و راه بپایان رسید و «بجوشید آب تنور» از شکل مخروط، پس جرمهاء علوى را بدیدم...» ( مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج2، ص: 291)
ـ تابوت یا صندوقی بود که نزد یهود بسیار محترم بود و در روایات اسلامی نیز بدان اشاره است. از امام باقر نقل شده که فرمود: تابوتى بود که نازل فرمود خدا براى حضرت موسى علیه السلام، و مادرش او را در آن گذارده به دریا انداخت و بنى اسرائیل به آن تبرک مىجستند. نزدیک وفات، حضرت الواح و زره خود و آنچه از آیات نبوت نزد او بود در آن گذارده نزد وصى خود یوشع علیه السلام به امانت سپرد. (تفسیر اثنا عشری، ج1، ص: 441)
منابع:
- دیوان نظامی گنجوی(1391)، به کوشش حسین حداد،چ ششم، تهران: انتشارات قدیانی
پیربایار،ژان.(1376)رمزپردازی آتش.ترجمه ی جلال ستاری.تهران:نشرمرکز.